loading...

مقاله هاي جديد

مقاله هاي جديد

بازدید : 228
11 زمان : 1399:2

الگوي برتر تدريس

بهترين مثال براي آموزش بهترين و قدرتمندترين مثال‌ها در محيط آموزشي بهتريننمونه از توسعه يك سبك تدريس برتر است.

اجراي مدل آموزش عالي در مدرسه, مطالعه پويايي‌هاي گروه, بررسي چگونگي تمرينيك معلم بر قدرت و تاثير بر دانش آموزان و اينكه چگونه يك مدير از قدرت و نفوذخود در مدرسه به سمت كارمندان و دانشجويان خود استفاده مي‌كند.

پايه و اساس سه سوال اساسي در مورد قدرت اجتماعي است كه توسط معلمانآموزش معلم براي تاثير بر دانش آموزان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين پنج موضوععبارتند از: جبر, پاداش, ارجاع, حق مشروع و قدرت خبرگي.

استفاده بيش از حد و ناكافي قدرت مدل آموزش عالي در طول دهه‌هاي چهل وهشتم, شكل‌هاي افراطي جبر و پاداش براي تعديل رفتار دانش‌آموزان متوسط مورد استفاده قرار گرفت. واقعيت اين است كه براي قرن‌ها از روش‌هاي " تشويق و تنبيه "استفاده شده‌است. اكنون, ميل همه به نظريه‌پردازي علمي اين دو ابزار معطوفشده‌است.

قدرت جبر يك الگوي آموزشي عالي است كه به معلمان اجازه مي‌دهد بر آن‌ها تاثيربگذارند زيرا مي‌دانند كه تنبيه حق معلم است و معلم توانايي اعمال آن را دارد, اماتاثير تنبيه بر رفتار مورد مطالعه واقعاً چقدر است? چند دانشجو اطلاعات كافي دربارهچگونگي استفاده موثر از اطلاعات دارند? بسياري از آن‌ها محدوديت‌هاي " مجازات "را درك مي‌كنند? و به خصوص در مورد تاثير آن بر روابط معلم و دانش‌آموز? در نهايت, چند نفر وسوسه مي‌شوند كه به دليل تاثير فوري و فوري مجازات, بارها از آناستفاده كنند? دانش آموزان با " مجازات‌هاي مكرر " به شيوه‌هاي مختلفي مي‌آيند.همه ما روش‌هاي خود را از شورش تا تلافي جويانه انجام مي‌دهيم (اگر نه به وسيلهيك معلم يا همكلاسي ضعيف ديگر), دروغ گفتن, خيانت, مقابله, تسليم و رها كردنيادگيري و آموزش - كه مي‌دانيم, روش‌هاي مقابله با تنبيه صرفاً نشانه عصبانيت,محروميت, فقدان كنترل, ترس و انتقام هستند. روشن است كه دانستن مسائلمربوط به " مجازات " بسيار مفيد است.

از بالا, ما نمي‌توانيم نتيجه بگيريم كه معلمان از استفاده از جبر اجتناب خواهند كرد;با اين حال, اگر معلم بر استفاده مداوم از آن اصرار داشته باشد, اطلاعات دربارهكاربرد موثر آن بايد به اندازه كافي دقيق باشد.

قدرت پاداش يك قدرت پاداش آموزشي عالي است به معلمان اجازه مي‌دهد تا بردانش آموزان تاثير بگذارند زيرا دانش آموزان از توانايي معلم در پاداش آگاه هستند.قدرت پاداش را مي‌توان با كمك جملات مختلف مثل فرمول‌بندي, شرطي‌سازي فعال,تسلط بر حالات ممكن دوباره تعريف كرد. ~~~ اين اصطلاح همچنين توسطمجموعه‌اي از كلمات مانند تحريك, پاسخ, رفتار, نتيجه و تكثير احاطه شده‌است.

متاسفانه آشنايي دانشجويان با اين كلمات تضمين نمي‌كند كه آن‌ها توانايي استفادهاز اين نظريه را دارند. بدون درك درستي از مفهوم تئوري, پاسخ معلمان به فجايعناشي از نظم اغلب ناقص خواهد بود, زيرا آن‌ها گاهي از بخش‌هايي از نظريه يادگيريعملي به صورت ناقص استفاده مي‌كنند و اگر پاسخ رضايت‌بخشي دريافت نكنند, ايننظريه بسيار بد عمل مي‌كند.

براي مثال, تقويت منفي يكي از چهار نتايج ممكن رفتار دانشجويان در پاسخ بهاستفاده از قدرت پاداش است. سه نتيجه ديگر تقويت مثبت, مجازات و استراحتهستند.

تقويت منفي در مدل آموزش برتر چگونه عبارت هم‌ارز براي تقويت منفي است؟بسياري از مردم "قابل مجازات" هستند در حالي كه اين درست نيست و فقط يك سو تفاهم است.

آيا فكر مي‌كنيد كه استفاده از rebounds منفي افزايش مي‌يابد يا "رفتار" را در آيندهكاهش مي‌دهد؟ بسياري واكنش نشان مي‌دهند، در حالي كه پاسخ "ترقي" است.

آيا فكر مي‌كنيد دانش آموزان به دنبال ترقي منفي هستند؟ بسياري پاسخ "خير"، امابرخلاف برداشت خود، پاسخ صحيح "بله" است. آيا مي‌توانيد يك مثال واقعي از يكمورد ترقي منفي كه در كلاس به كار برديد بدهيد؟ پاسخ‌ها اغلب نادرست هستند يامعمولاً هيچ پاسخي وجود ندارد.

پاداش در سبك آموزش عالي اگر معلمان از قدرت پاداش در برابر دانش آموزاناستفاده كنند، بايد به طور موثر آن را اعمال كنند؛ بنابراين، هنگامي كه معلم به درستي مفهوم تقويت منفي را درك نمي‌كند، يكي از چهار پيامد ممكن رفتاردانش‌آموز به عنوان ابزاري موثر براي تاثيرگذاري بر معلم از بين رفته‌است. من تصورمي‌كنم كه آگاهي دانش آموزان از سه پيامد بالقوه استفاده از قدرت پاداش بسياركم‌تر از آگاهي آن‌ها نسبت به تقويت منفي است.

پايه‌هاي اساسي نفوذ اجتماعي و قدرت اجتماعي، مدل آموزش برتر هستند: چه مدتيك فرد از زمان بلوغ، بزرگ‌سال بوده‌است، بزرگسالان بر كنترل رواني و فيزيكي خود واستفاده از پاداش‌ها و مجازات تكيه دارند؟ با بزرگ‌تر شدن كودك، اين قدرتضعيف‌تر مي‌شود و كودك كم‌تر تحت‌تاثير اين قرار مي‌گيرد، بنابراين لازم است كه آنرا با ابزار ديگري جايگزين كنيد.

به طور ايده‌آل، يك معلم تمام اصول زبان چهارم و Rhinean را به طور همزماناستفاده خواهد كرد، بنابراين پاداش‌ها و مجازات‌ها به طور موثر زماني كه كار خود را از دست مي‌دهند به طور موثر رها مي‌شوند.

سه اصل باقيمانده اين پنج اصل توانايي بيشتري براي نفوذ به دانش آموزان نسبتبه پاداش و پاداش دارند. به دلايلي، معلمان اين سه اصل را ناديده گرفته‌اند.

قدرت مشروع دانش آموزان مدل آموزش برتر توافق مي‌كنند كه معلم حق دارد رفتارويژه‌اي را توصيه كند. اين نظر دانش آموزان است كه به خاطر وضعيت اجتماعيمعلم هستند. قدرت مشروع اين است كه مردم، نهادها و موسسات مانند مدارس اينحق را دارند.

بخش جدايي‌ناپذير از ساختار اجتماعي چنين موسساتي هرم قدرت است. اساسچنين قدرتي به عنوان نوعي از نظم ناديده گرفته مي‌شود، زيرا ادراك ما ناشي ازپذيرش ناخودآگاه ذهن گيرنده است. به علاوه، در زندگي اجتماعي كه زندگي مي‌كنيم،مثال‌هاي زيادي از اين قدرت قانوني وجود دارد؛ speakers حق دارند صحبت كنند.داوران اين حق را دارند، اما it's زماني است كه تفكر ما در مورد اين موضوع صرفاً بهخاطر درك student's از معلم است.

مديران مدارس نيز بايد به كمك استادان مراجعه كنند. آن‌ها بايد به تمام كاركنانمدرسه در اين زمينه كمك كنند و آن‌ها نيز بايد از آن‌ها آگاه باشند. بايد براي همهروشن باشد كه معلمان داراي قدرت قانوني هستند و حق دارند از آن براي بهبوداثربخشي فرآيند يادگيري و اجتناب از وقفه‌هاي ايجاد كنند.

وقتي نيروي جبر و پاداش با قدرت قانوني تركيب مي‌شود، نتيجه بسيار مفيدتر وموثرتر خواهد بود، بنابراين كارآيي و تاثير قدرت مشروع بيشتر از تاثير يك روشخاص به تنهايي است.

مرجع مرجع دانش آموزان مدل آموزش برتر ممكن است ديدگاه مثبتي نسبت به معلمداشته باشد و او را جذب كند. قدرت مرجع در چنين مواردي است. هر چه جذابيتدانش‌آموز توسط معلم بيشتر شود، دامنه چنين قدرتي گسترده‌تر خواهد شد.

به عنوان مثال، يك معلم رياضي كه چنين قدرتي در كلاس رياضي دارد، به خاطرجذابيت بزرگش براي دانش آموزان، مي‌تواند تاثير او را حتي در خارج از كلاس، برايمثال، در يك اجتماع، و غيره تحت‌تاثير قرار دهد.

چه چيزي باعث اين جذابيت مي‌شود؟ به معلمان به عنوان دانش آموزان منصفاشاره مي‌شود. آن‌ها اشتباه‌ات student's را ناديده مي‌گيرند و حقوق قانوني آن‌ها را نقض نمي‌كنند. آن‌ها ممكن است مشكلات دانشجويان را حل نكنند، اما به جاي آنبه ذهن student's و نقش آن‌ها بعنوان تسهيل‌كننده توجه مي‌كنند. آن‌ها روابطعاطفي و احساسي با دانش آموزان برقرار مي‌كنند، بدون اين كه اين عمل نشانهضعف باشد.

معلمان برتر معلم به سبك تدريس نياز به كمك دارند تا اين قدرت را توسعه دهند.در اين مورد، دو كتاب توسط توماس گوردون (۱۹۷۴)، "آموزش معلم كارآمد" و"آموزش رهبري موثر"، مي‌تواند ذكر شود كه نقطه شروع خوبي براي انجام اين كاراست. الگوهاي ارتباطي Gordon's تركيبي از تئوري و عمل، با ارائه مهارت‌هاي عينيبراي معلمان هستند، بنابراين معلمان مي‌توانند به دانش آموزان كمك كنند تا مشكلاتشان را حل كنند.

با توجه به رفتار خود و در رضايت از رفتار خود، رفتار آن‌ها را متعادل كرد.

مطالب بيشتر در مورد مفاهيم منطقي و طبيعي اين مساله را بخوانيد - به منظوردرك بهتر اين كه اين روش دانش‌آموز مي‌فهمد كه عواقب ناشي از رفتار خودش استو نه از اراده و هوس غيرمنطقي و شيفتگي، و همچنين درك مي‌كند كه وضعيتمنصفانه است.

هنوز كاره‌اي بيشتري بايد در كتاب "درمان" (۱۹۶۹) انجام شود. در اين كتاب، او به ده قدم براي ايجاد انضباط منظم اشاره مي‌كند. در ديدگاه Glaser's، مدرسه بايد بهعنوان محل مناسبي در نظر گرفته شود و نظم از طريق مجموعه‌اي از مراحل به دستآيد. اساساً، it's در مورد اين كه چرا يك اشتباه رخ مي‌دهد يا يك اشتباه رخ مي‌دهد، نيست. هر چيزي كه در موردش مي‌شنويد يك بهانه است. بحث اين استكه خود دانشجو رفتار خود را داوري خواهد كرد. به نظر شما، اين كار به دانش آموزان و ديگران كمك مي‌كند؛ دانش آموزان را تشويق كنيد كه براي اصلاح رفتار خودكار نكنند و كارگردان را مجازات كند؟ قدرت شيوه تدريس تخصصي در حال حاضر مابا اصل پنجم نظريه فرانسوي و Raven's سروكار داريم كه همان قدرت تخصص است.دانش آموزان اذعان مي‌كنند كه معلمان تخصص و دانش ويژه‌اي دارند. آن‌ها معلم رامتخصص مي‌دانند. اين منبع قدرت و نفوذ ناخودآگاه به كار مي‌رود، زيرا ما انتظار داريم كه دانش آموزان متخصص و برتري ما را درك كنند، اما وقتي كه ما تخصصديگران را نمي‌دانيم، چه انتظاري از آن‌ها داشته باشيم؟ اگر از همكاراني هستيد كه از آمادگي و مهارت معلمان همكارش قدرداني مي‌كنند، مي‌بينيد كه تعداد كمي از آن‌هاقادر به انجام اين كار هستند. آيا اين به اين معني است كه آن‌ها نمي‌توانند ميزانتخصص other's را اندازه‌گيري كنند؟ من در مورد اين پرونده فكر مي‌كنم. بدوندانستن آن، آيا مي‌توانند به قدرت مشترك برسند و اعتماد كنند كه اعضاي يك گروهبايد داشته باشند؟ فكر نمي‌كنم.

براي اين كار كمي صبر مي‌كنيم. شما مي‌توانيد به عنوان آزمون، مديران مدارس وانجمن‌هاي اوليا را ارزيابي كنيد، با اين سوال كه آن‌ها چقدر از قدرت و آمادگيمدرسه آگاه هستند.

چه ميزان تاثير اين مسائل بر معلمان تاثير مي‌گذارد؟ حتي درك عميق و اساسي of وجكوبسون (۱۹۸۶) در مورد تحقق قدرت فردي و خود شكوفايي نشان مي‌دهد كهچگونه انتظارات مديران، همكاران و والدين مي‌تواند تاثير قاطعي بر معلمان داشتهباشد، تا حدي كه آن‌ها از يك سو به خاطر اين انتظارات كار خود را ترك خواهند كردو از سوي ديگر، اين انتظارات را برآورده خواهند كرد.

اين اثر ممكن است بر روي دانش‌آموز داشته باشد، با اين فرض كه اين تلاش‌ها تماممدرسه و جامعه را به عنوان يك كل براي روشن كردن تخصص school's درگيرخواهد كرد.

انتظارات بالاي دانشجويان مانند آن‌هايي كه معلمان را به چالش مي‌كشند, آن‌ها را باچنين انتظاراتي مواجه خواهد كرد. هر چه معلمان بيشتري با اين انتظارات سازگارباشند, بيشتر به تخصص توجه ويژه‌اي دارند, بنابراين معلمان بتدريج قدرت و نفوذبيشتري به دست خواهند آورد. براي نشان دادن مهارت استاد حرفه‌اي, ما مي‌توانيممعيار خود را صرفاً به عنوان " حقيقت و عمل " در نظر بگيريم.

از خودتان بپرسيد قبل از انجام چه كاري براي افزايش سطح تحصيلات قانوني مدرسهخود چه كرده‌ايد? اگر كاري در اين زمينه انجام نداده باشيد, در مورد كاري كهمي‌توانيد انجام دهيد فكر كنيد و سپس بر روي آن عمل كنيد. نتيجه مفيد كار شمااين خواهد بود كه معلماني كه يك ديد اجتماعي از قدرت دارند و با آنچه كه بوده‌اندمتفاوت هستند, مي‌توانند نظم و انضباط را در كلاس و مدرسه تاثير بگذارند.

نتيجه‌گيري سبك تدريس برتر اگر با اصول چهارگانه فوق درباره قدرت و تاثير موافقباشيد, پس شما واقعاً نمي‌توانيد هيچ كدام از آن‌ها را فراموش كنيد. به معلماني كهآماده هستند تا همه چيز را به طور موثر اعمال كنند نگاه كنيد, هرچند به روش‌هاييكه چيزي را ناديده گرفته يا ناديده نگيريد.

الگوي برتر تدريس

بهترين مثال براي آموزش بهترين و قدرتمندترين مثال‌ها در محيط آموزشي بهتريننمونه از توسعه يك سبك تدريس برتر است.

اجراي مدل آموزش عالي در مدرسه, مطالعه پويايي‌هاي گروه, بررسي چگونگي تمرينيك معلم بر قدرت و تاثير بر دانش آموزان و اينكه چگونه يك مدير از قدرت و نفوذخود در مدرسه به سمت كارمندان و دانشجويان خود استفاده مي‌كند.

پايه و اساس سه سوال اساسي در مورد قدرت اجتماعي است كه توسط معلمانآموزش معلم براي تاثير بر دانش آموزان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين پنج موضوععبارتند از: جبر, پاداش, ارجاع, حق مشروع و قدرت خبرگي.

استفاده بيش از حد و ناكافي قدرت مدل آموزش عالي در طول دهه‌هاي چهل وهشتم, شكل‌هاي افراطي جبر و پاداش براي تعديل رفتار دانش‌آموزان متوسط مورد استفاده قرار گرفت. واقعيت اين است كه براي قرن‌ها از روش‌هاي " تشويق و تنبيه "استفاده شده‌است. اكنون, ميل همه به نظريه‌پردازي علمي اين دو ابزار معطوفشده‌است.

قدرت جبر يك الگوي آموزشي عالي است كه به معلمان اجازه مي‌دهد بر آن‌ها تاثيربگذارند زيرا مي‌دانند كه تنبيه حق معلم است و معلم توانايي اعمال آن را دارد, اماتاثير تنبيه بر رفتار مورد مطالعه واقعاً چقدر است? چند دانشجو اطلاعات كافي دربارهچگونگي استفاده موثر از اطلاعات دارند? بسياري از آن‌ها محدوديت‌هاي " مجازات "را درك مي‌كنند? و به خصوص در مورد تاثير آن بر روابط معلم و دانش‌آموز? در نهايت, چند نفر وسوسه مي‌شوند كه به دليل تاثير فوري و فوري مجازات, بارها از آناستفاده كنند? دانش آموزان با " مجازات‌هاي مكرر " به شيوه‌هاي مختلفي مي‌آيند.همه ما روش‌هاي خود را از شورش تا تلافي جويانه انجام مي‌دهيم (اگر نه به وسيلهيك معلم يا همكلاسي ضعيف ديگر), دروغ گفتن, خيانت, مقابله, تسليم و رها كردنيادگيري و آموزش - كه مي‌دانيم, روش‌هاي مقابله با تنبيه صرفاً نشانه عصبانيت,محروميت, فقدان كنترل, ترس و انتقام هستند. روشن است كه دانستن مسائلمربوط به " مجازات " بسيار مفيد است.

از بالا, ما نمي‌توانيم نتيجه بگيريم كه معلمان از استفاده از جبر اجتناب خواهند كرد;با اين حال, اگر معلم بر استفاده مداوم از آن اصرار داشته باشد, اطلاعات دربارهكاربرد موثر آن بايد به اندازه كافي دقيق باشد.

قدرت پاداش يك قدرت پاداش آموزشي عالي است به معلمان اجازه مي‌دهد تا بردانش آموزان تاثير بگذارند زيرا دانش آموزان از توانايي معلم در پاداش آگاه هستند.قدرت پاداش را مي‌توان با كمك جملات مختلف مثل فرمول‌بندي, شرطي‌سازي فعال,تسلط بر حالات ممكن دوباره تعريف كرد. ~~~ اين اصطلاح همچنين توسطمجموعه‌اي از كلمات مانند تحريك, پاسخ, رفتار, نتيجه و تكثير احاطه شده‌است.

متاسفانه آشنايي دانشجويان با اين كلمات تضمين نمي‌كند كه آن‌ها توانايي استفادهاز اين نظريه را دارند. بدون درك درستي از مفهوم تئوري, پاسخ معلمان به فجايعناشي از نظم اغلب ناقص خواهد بود, زيرا آن‌ها گاهي از بخش‌هايي از نظريه يادگيريعملي به صورت ناقص استفاده مي‌كنند و اگر پاسخ رضايت‌بخشي دريافت نكنند, ايننظريه بسيار بد عمل مي‌كند.

براي مثال, تقويت منفي يكي از چهار نتايج ممكن رفتار دانشجويان در پاسخ بهاستفاده از قدرت پاداش است. سه نتيجه ديگر تقويت مثبت, مجازات و استراحتهستند.

تقويت منفي در مدل آموزش برتر چگونه عبارت هم‌ارز براي تقويت منفي است؟بسياري از مردم "قابل مجازات" هستند در حالي كه اين درست نيست و فقط يك سو تفاهم است.

آيا فكر مي‌كنيد كه استفاده از rebounds منفي افزايش مي‌يابد يا "رفتار" را در آيندهكاهش مي‌دهد؟ بسياري واكنش نشان مي‌دهند، در حالي كه پاسخ "ترقي" است.

آيا فكر مي‌كنيد دانش آموزان به دنبال ترقي منفي هستند؟ بسياري پاسخ "خير"، امابرخلاف برداشت خود، پاسخ صحيح "بله" است. آيا مي‌توانيد يك مثال واقعي از يكمورد ترقي منفي كه در كلاس به كار برديد بدهيد؟ پاسخ‌ها اغلب نادرست هستند يامعمولاً هيچ پاسخي وجود ندارد.

پاداش در سبك آموزش عالي اگر معلمان از قدرت پاداش در برابر دانش آموزاناستفاده كنند، بايد به طور موثر آن را اعمال كنند؛ بنابراين، هنگامي كه معلم به درستي مفهوم تقويت منفي را درك نمي‌كند، يكي از چهار پيامد ممكن رفتاردانش‌آموز به عنوان ابزاري موثر براي تاثيرگذاري بر معلم از بين رفته‌است. من تصورمي‌كنم كه آگاهي دانش آموزان از سه پيامد بالقوه استفاده از قدرت پاداش بسياركم‌تر از آگاهي آن‌ها نسبت به تقويت منفي است.

پايه‌هاي اساسي نفوذ اجتماعي و قدرت اجتماعي، مدل آموزش برتر هستند: چه مدتيك فرد از زمان بلوغ، بزرگ‌سال بوده‌است، بزرگسالان بر كنترل رواني و فيزيكي خود واستفاده از پاداش‌ها و مجازات تكيه دارند؟ با بزرگ‌تر شدن كودك، اين قدرتضعيف‌تر مي‌شود و كودك كم‌تر تحت‌تاثير اين قرار مي‌گيرد، بنابراين لازم است كه آنرا با ابزار ديگري جايگزين كنيد.

به طور ايده‌آل، يك معلم تمام اصول زبان چهارم و Rhinean را به طور همزماناستفاده خواهد كرد، بنابراين پاداش‌ها و مجازات‌ها به طور موثر زماني كه كار خود را از دست مي‌دهند به طور موثر رها مي‌شوند.

سه اصل باقيمانده اين پنج اصل توانايي بيشتري براي نفوذ به دانش آموزان نسبتبه پاداش و پاداش دارند. به دلايلي، معلمان اين سه اصل را ناديده گرفته‌اند.

قدرت مشروع دانش آموزان مدل آموزش برتر توافق مي‌كنند كه معلم حق دارد رفتارويژه‌اي را توصيه كند. اين نظر دانش آموزان است كه به خاطر وضعيت اجتماعيمعلم هستند. قدرت مشروع اين است كه مردم، نهادها و موسسات مانند مدارس اينحق را دارند.

بخش جدايي‌ناپذير از ساختار اجتماعي چنين موسساتي هرم قدرت است. اساسچنين قدرتي به عنوان نوعي از نظم ناديده گرفته مي‌شود، زيرا ادراك ما ناشي ازپذيرش ناخودآگاه ذهن گيرنده است. به علاوه، در زندگي اجتماعي كه زندگي مي‌كنيم،مثال‌هاي زيادي از اين قدرت قانوني وجود دارد؛ speakers حق دارند صحبت كنند.داوران اين حق را دارند، اما it's زماني است كه تفكر ما در مورد اين موضوع صرفاً بهخاطر درك student's از معلم است.

مديران مدارس نيز بايد به كمك استادان مراجعه كنند. آن‌ها بايد به تمام كاركنانمدرسه در اين زمينه كمك كنند و آن‌ها نيز بايد از آن‌ها آگاه باشند. بايد براي همهروشن باشد كه معلمان داراي قدرت قانوني هستند و حق دارند از آن براي بهبوداثربخشي فرآيند يادگيري و اجتناب از وقفه‌هاي ايجاد كنند.

وقتي نيروي جبر و پاداش با قدرت قانوني تركيب مي‌شود، نتيجه بسيار مفيدتر وموثرتر خواهد بود، بنابراين كارآيي و تاثير قدرت مشروع بيشتر از تاثير يك روشخاص به تنهايي است.

مرجع مرجع دانش آموزان مدل آموزش برتر ممكن است ديدگاه مثبتي نسبت به معلمداشته باشد و او را جذب كند. قدرت مرجع در چنين مواردي است. هر چه جذابيتدانش‌آموز توسط معلم بيشتر شود، دامنه چنين قدرتي گسترده‌تر خواهد شد.

به عنوان مثال، يك معلم رياضي كه چنين قدرتي در كلاس رياضي دارد، به خاطرجذابيت بزرگش براي دانش آموزان، مي‌تواند تاثير او را حتي در خارج از كلاس، برايمثال، در يك اجتماع، و غيره تحت‌تاثير قرار دهد.

چه چيزي باعث اين جذابيت مي‌شود؟ به معلمان به عنوان دانش آموزان منصفاشاره مي‌شود. آن‌ها اشتباه‌ات student's را ناديده مي‌گيرند و حقوق قانوني آن‌ها را نقض نمي‌كنند. آن‌ها ممكن است مشكلات دانشجويان را حل نكنند، اما به جاي آنبه ذهن student's و نقش آن‌ها بعنوان تسهيل‌كننده توجه مي‌كنند. آن‌ها روابطعاطفي و احساسي با دانش آموزان برقرار مي‌كنند، بدون اين كه اين عمل نشانهضعف باشد.

معلمان برتر معلم به سبك تدريس نياز به كمك دارند تا اين قدرت را توسعه دهند.در اين مورد، دو كتاب توسط توماس گوردون (۱۹۷۴)، "آموزش معلم كارآمد" و"آموزش رهبري موثر"، مي‌تواند ذكر شود كه نقطه شروع خوبي براي انجام اين كاراست. الگوهاي ارتباطي Gordon's تركيبي از تئوري و عمل، با ارائه مهارت‌هاي عينيبراي معلمان هستند، بنابراين معلمان مي‌توانند به دانش آموزان كمك كنند تا مشكلاتشان را حل كنند.

با توجه به رفتار خود و در رضايت از رفتار خود، رفتار آن‌ها را متعادل كرد.

مطالب بيشتر در مورد مفاهيم منطقي و طبيعي اين مساله را بخوانيد - به منظوردرك بهتر اين كه اين روش دانش‌آموز مي‌فهمد كه عواقب ناشي از رفتار خودش استو نه از اراده و هوس غيرمنطقي و شيفتگي، و همچنين درك مي‌كند كه وضعيتمنصفانه است.

هنوز كاره‌اي بيشتري بايد در كتاب "درمان" (۱۹۶۹) انجام شود. در اين كتاب، او به ده قدم براي ايجاد انضباط منظم اشاره مي‌كند. در ديدگاه Glaser's، مدرسه بايد بهعنوان محل مناسبي در نظر گرفته شود و نظم از طريق مجموعه‌اي از مراحل به دستآيد. اساساً، it's در مورد اين كه چرا يك اشتباه رخ مي‌دهد يا يك اشتباه رخ مي‌دهد، نيست. هر چيزي كه در موردش مي‌شنويد يك بهانه است. بحث اين استكه خود دانشجو رفتار خود را داوري خواهد كرد. به نظر شما، اين كار به دانش آموزان و ديگران كمك مي‌كند؛ دانش آموزان را تشويق كنيد كه براي اصلاح رفتار خودكار نكنند و كارگردان را مجازات كند؟ قدرت شيوه تدريس تخصصي در حال حاضر مابا اصل پنجم نظريه فرانسوي و Raven's سروكار داريم كه همان قدرت تخصص است.دانش آموزان اذعان مي‌كنند كه معلمان تخصص و دانش ويژه‌اي دارند. آن‌ها معلم رامتخصص مي‌دانند. اين منبع قدرت و نفوذ ناخودآگاه به كار مي‌رود، زيرا ما انتظار داريم كه دانش آموزان متخصص و برتري ما را درك كنند، اما وقتي كه ما تخصصديگران را نمي‌دانيم، چه انتظاري از آن‌ها داشته باشيم؟ اگر از همكاراني هستيد كه از آمادگي و مهارت معلمان همكارش قدرداني مي‌كنند، مي‌بينيد كه تعداد كمي از آن‌هاقادر به انجام اين كار هستند. آيا اين به اين معني است كه آن‌ها نمي‌توانند ميزانتخصص other's را اندازه‌گيري كنند؟ من در مورد اين پرونده فكر مي‌كنم. بدوندانستن آن، آيا مي‌توانند به قدرت مشترك برسند و اعتماد كنند كه اعضاي يك گروهبايد داشته باشند؟ فكر نمي‌كنم.

براي اين كار كمي صبر مي‌كنيم. شما مي‌توانيد به عنوان آزمون، مديران مدارس وانجمن‌هاي اوليا را ارزيابي كنيد، با اين سوال كه آن‌ها چقدر از قدرت و آمادگيمدرسه آگاه هستند.

چه ميزان تاثير اين مسائل بر معلمان تاثير مي‌گذارد؟ حتي درك عميق و اساسي of وجكوبسون (۱۹۸۶) در مورد تحقق قدرت فردي و خود شكوفايي نشان مي‌دهد كهچگونه انتظارات مديران، همكاران و والدين مي‌تواند تاثير قاطعي بر معلمان داشتهباشد، تا حدي كه آن‌ها از يك سو به خاطر اين انتظارات كار خود را ترك خواهند كردو از سوي ديگر، اين انتظارات را برآورده خواهند كرد.

اين اثر ممكن است بر روي دانش‌آموز داشته باشد، با اين فرض كه اين تلاش‌ها تماممدرسه و جامعه را به عنوان يك كل براي روشن كردن تخصص school's درگيرخواهد كرد.

انتظارات بالاي دانشجويان مانند آن‌هايي كه معلمان را به چالش مي‌كشند, آن‌ها را باچنين انتظاراتي مواجه خواهد كرد. هر چه معلمان بيشتري با اين انتظارات سازگارباشند, بيشتر به تخصص توجه ويژه‌اي دارند, بنابراين معلمان بتدريج قدرت و نفوذبيشتري به دست خواهند آورد. براي نشان دادن مهارت استاد حرفه‌اي, ما مي‌توانيممعيار خود را صرفاً به عنوان " حقيقت و عمل " در نظر بگيريم.

از خودتان بپرسيد قبل از انجام چه كاري براي افزايش سطح تحصيلات قانوني مدرسهخود چه كرده‌ايد? اگر كاري در اين زمينه انجام نداده باشيد, در مورد كاري كهمي‌توانيد انجام دهيد فكر كنيد و سپس بر روي آن عمل كنيد. نتيجه مفيد كار شمااين خواهد بود كه معلماني كه يك ديد اجتماعي از قدرت دارند و با آنچه كه بوده‌اندمتفاوت هستند, مي‌توانند نظم و انضباط را در كلاس و مدرسه تاثير بگذارند.

نتيجه‌گيري سبك تدريس برتر اگر با اصول چهارگانه فوق درباره قدرت و تاثير موافقباشيد, پس شما واقعاً نمي‌توانيد هيچ كدام از آن‌ها را فراموش كنيد. به معلماني كهآماده هستند تا همه چيز را به طور موثر اعمال كنند نگاه كنيد, هرچند به روش‌هاييكه چيزي را ناديده گرفته يا ناديده نگيريد.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 3
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 66
  • بازدید ماه : 95
  • بازدید سال : 363
  • بازدید کلی : 8615
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی